توضیحات
مبانی نظری پیشینه تحقیق همدلی و ابعاد همدلی یکی از تحقیقات کیفی و میدانی است که به همت و تلاش تیم شهر فایل تهیه و گردآوری شده است فصل دوم پایان نامه ادبیات پیشینه تحقیق همدلی و ابعاد همدلی دارای کلید واژه های تاکیدی:
تعاریف همدلی، جنبه های مهم همدلی، ابعاد همدلی، نظریههای همدلی، نظریه کردارشناسی بالبی، نظریه روانکاوی، نظریه یادگیری، نظریه فشباخ، نظریه هافمن، نظریه همدلی طبقه بندی، مراحل و انواع همدلی، همدلی و سلامت روان، اهمیت همدلی در روابط بین فردی، رابطه بین همدلی و مهارت اجتماعی، موضع گیری های نظری درباره همدلی، همدلی و سلامت جسمانی، همدلی و روابط اجتماعی، هوش عاطفی و همدلی، همدلی و کیفیت زندگی، همدلی به عنوان ساختار شناختی و عاطفی، همدلی در روابط انسانی، همدلی چیست؟ تفاوت همدلی و همدردی، تأثیر القاء همدلی شناختی و عاطفی، بهمراه سوابق پژوهشی داخل و خارج ایران در زمینه همدلی و ابعاد همدلی در 61 صفحه با فرمت word و قابل ویرایش می باشد.
💠نوع فایل : Doc
💠تعداد صفحات : 61
💠 گارانتی بازگشت وجه دارد.
💠 رفرنس دهی استاندارد دارد.
💠 منابع فارسی و انگلیسی دارد.
💠 ارجاع و پاورقی استاندارد دارد.
💠 شماره تماس پشتیبانی: 0937-150-0937
مبانی نظری پیشینه تحقیق همدلی و ابعاد همدلی
مبحث همدلی در روانشناسی به دلیل نگرش منفی نادیده گرفته شده بود اما روانشناسان در اوایل این قرن تحت تاثیر دیدگاه مثبت برخی از فیلسوفان (وجودگرایان) در زمینه همدلی قرار گرفتند و همدلی را در کل به عنوان ایفاگر نقش مهمی در فهم و درک بین فردی و از عوامل برانگیزاننده انسانها در جهت انجام رفتارهای جامعهپسندانه شناختهاند. در واقع زمانی که فلاسفه آماده کنار گذاشتن مفهوم همدلی بودند، روانشناسان سعی کردند همدلی را با روشی موشکافانه و به گونهای آزمایشی مورد تحقیق قرار دهند (دایرهالمعارف فلسفه استانفورد، پیشینه تحقیق همدلی و ابعاد همدلی 2008).
همدلی عبارت است از توانایی تجربه و درک آنچه دیگران احساس می کنند. با آنکه تعاریف متعددی از همدلی ارائه شده است، در تمام مفهوم پردازیها دو مؤلفه به طور ثابت وجود دارند، 1). یک واکنش عاطفی نسبت به دیگری، که اغلب اما نه همیشه شامل اشتراک در حالت هیجانی آن شخص می شود، و 2). یک ظرفیت شناختی برای دریافت دیدگاه دیگری در حالی که “خود” و “دیگری” متمایز می مانند . دانستن آنچه دیگری احساس می کند، نقشی بنیادین در تعاملات بین فردی ایفا می کند.
شواهد فراوانی از روانشناسی اجتماعی و علوم اعصاب شناختی نشان می دهند که همدلی هم اشتراک هیجانی (پردازش اطلاعات پایین به بالا) و هم فرایندهای شناختی برای تنظیم و تعدیل این تجربه (پردازش اطلاعات بالا به پایین) را شامل می شود و در زیربنایش سیستم های عصبی متعاملی قرار دارد. علاوه بر این، آگاهی از تمایز بین تجربیات خود و دیگران، جنبه ای کلیدی از همدلی را تشکیل می دهد. به طور کلی ، همدلی به عنوان اولین مرحله ضروری در یک زنجیره شناخته می شود که با اشتراک در حالت عاطفی دیگران شروع می شود، با ادراک احساس دیگری ادامه یافته و سپس انگیزه توجه به دیگری را بر می انگیزد.
ابعاد همدلی و نظریههای همدلی
تا دهههای اخیر ماهیت پاسخهای درونی در فرآیند همدلی و این که پاسخها شناختی هستند یا عاطفی محور اصلی منازعات نظری و تفاوتها در نظریهپردازی بوده است. اما کم کم مشاجرات رو به خاموشی گذارد و در این مورد این توافق به وجود آمد که همدلی مستلزم وجود هر دو عنصر شناختی و عاطفی است و اینکه، نسبت نقش هر کدام از این دو عنصر بسته به موقعیت، سن و شخصیت فرد تفاوت میکند (درویزه، 1382). به لحاظ تاریخی، نظریهپردازانی همانند مکدوگال ، فروید و سالیوان همدلی را به عنوان یک واکنش عاطفی اولیه که به وسیله درک حالات دیگران صورت میگیرد، تعریف میکنند. جکوبسن (1964؛ به نقل از درویزه، 1382)
جان بالبی (1951) روانکاو انگلیسی عقیده دارد که رفتار همدلی از رفتار غریزی دلبستگی ناشی میشود. به عبارت دیگر، شالودهی رفتار همدلی، در دوران نوزادی از طریق فرایند رابطهی نوزاد و مراقب او (معمولا مادر) شکل میگیرد و کیفیت روابط دلبستگی اولیه کودک با مراقب اصلی در دو سال اولیه زندگی ممکن است تعیین کننده مهم واکنشهای جامعه پسندانه و همدلانه، در زندگی کنونی و جریان بعدی زندگی فرد باشد (بالبی، مبانی نظری پیشینه تحقیق همدلی و ابعاد همدلی 1951، به نقل از درویزه، 1382).
روانکاوی از طریق نظریهی سائق سعی نموده پدیده رفتار دلبستگی و همدلی ناشی از آن را از طریق نیروهای جنسی یا لیبیدو تشریح کند، مادر بعنوان منبع تغذیه، تامین کنندهی علاقهی کودک است و هرگونه جدایی طولانی از مادر، تهدیدی است که منجر به اضطراب در کودک میشود. به علت فقدان ارتباطات عینی اولیه نوزاد، عاطفهی مادر بطور ناخودآگاه به نوزاد منتقل میشود در ابتدای دومین سال زندگی، با ارتباط عینی و توانایی نوزاد برای همسویی عاطفی با مادر آغاز میشود. بنابراین رشد همدلی نوزاد به تعاملات اولیه ی مادر _ نوزاد نسبت داده شده است.
پیشینه تحقیق همدلی و ابعاد همدلی
فرایند همدلی کردن را می توان به سه فرایند : جابه جایی نقش، فرض نقش و درونی سازی تقسیم نمود. جابه جایی نقش : این امکان را به هر یک از افراد گروه می دهد تا به طور ذهنی نقش محوله خود را با نقش سایر اعضا تعویض نمایند تا بتوانند به نحو منصفانه تری با آنها رفتار نمایند. درونی سازی: درونی سازی سنگ پایه همدلی است زیرا بدون آن، کلیه تلاشهای صرف شده در مراحل جابه جایی نقش و فرض نقش به نتیجه چندان مطلوبی منتج نخواهد شد. بدون درون سازی مراحل قبلی به نحوی ناقص انجام شده و به زودی به فراموشی سپرده می شود. درون سازی ماهیتاً به افراد در کسب تجارب معنی دار کمک می کند. زیرا حتی هنگامی که فرد به لحاظ فیزیکی در افراد در کسب تجارب معنی دار کمک می کند.
زیرا حتی هنگامی که فرد به لحاظ فیزیکی در تجارب واقعی زندگی دیگری حضور ندارد اما قادر خواهد بود تا به کمک تصور و تخیل خود، خود را در آن تجارب و موقعیت ها قرار دهد. به این ترتیب این تجارب جزئی از او می شوند گویی که خود واقعاً در حال تجربه آنها است. بدین وسیله، همدلی مانند یک ابزار در جهت پیشگیری و مهار تعارضات بین فردی عمل می کند و حتی اگر تعارضاتی نیز بروز نمایند از وخامت آنها خواهد کاست.
اما به طور کلی پژوهشگران و نظریه پردازان بر سر دو نوع اساسی همدلی، یعنی همدلی شناختی و همدلی عاطفی توافق دارند. گر چه از اصطلاحات مختلفی برای اشاره به این دو نوع همدلی استفاده شده است اما آنچه واضح است این است که همدلی شناختی، عمدتاً به معنای شریک شدن در دیدگاه ذهنی فرد مقابل می باشد.
منابع فارسی و لاتین
ابوالقاسمی، عباس (1388). اعتباریابی و روایی مقیاس همدلی برای دانشآموزان دبیرستانی. مجله مطالعات روانشناختی، 5(4)، 25-30.
احمدی ازغندی، علی؛ فراست معمار، فرزام؛ تقوی، حسن و ابوالحسنی، آزاده (١٣٨۵). روایی و اعتبار پرسشنامه رگه هوش هیجانی پترایدز و فارنهام. فصلنامه روانشناسان ایرانی، 3(10)، 155-167.
الوانی، مهدی و ده بیگی، مینا (1386). تاثیر آموزش هوش عاطفی بر کیفیت خدمات شعب بانک ملت. فصلنامه مدیریت ایران، 2(7) ،3 -12.
باقیانی مقدم، محمدحسین؛ دهقانپور، مهدیه؛ شهبازی، حسن؛ کهدویی، جلیل؛ دستجردی، قاسم و فلاح زاده، حسین (1392). بررسی رابطه خوش بینی با سلامت عمومی در دانشجویان دانشگاه یزد. فصلنامه علمی و پژوهی دانشکده بهداشت یزد، 12(2)، 89-101.
بشارت، محمدعلی (1384). بررسی تاثیر هوش هیجانی بر کیفیت روابط اجتماعی. مطالعات روانشناختی، 2(4)،25-38.
بشارت، محمدعلی؛ خدابخش، محمدرضا؛ فراهانی، حجتاله و رضازاده، سیدمحمدرضا (1390). نقش واسطهای خود شیفتگی در رابطه بین همدلی و کیفیت روابط بین شخصی. فصلنامه روان شناسی کاربردی،پیشینه تحقیق همدلی و ابعاد همدلی 1(17)، 7-23.
Alan, C. (2004). Positive psychology. USA:Burner-Rutledge.
Alden, L. E., & Taylor, C. T. (2004). Interpersonal processes in social phobia. Clinical Psychology Review, 24, 857-882.
Al-Mabuk, R. H., Enright, R. D., & Cardis, P. A. (1995). Forgiving education with parentally love-deprived adolescents. Journal of Moral Education, 24, 427-44.
Andrews, F. M., & Whithey, S. B. (1976). Social indicators of well-being. New York: Plenum.
Anisworth, M. D. (1989). Attachment beyond infancy. American Psychologist. 44, 709-716.
Argyle, M. (2001). The Psychology of happiness. London: Rutledge.
Austin, E. J., Saklofske, D. H., & Eagan, V. (2005). Personality, well-being and health correlate of treat emotional intelligence. Personality and Individual Differences, 38, 547-558.
Bar-On, R. (1997). The emotional intelligence inventory (EQ-I): Technical manual. Toronto Canada: multi-health Systems.
Bar-On, R. (2000). Emotional and social intelligence: insights from the emotional qotient inventory (eq-i). In R. Bar-On & J. D. A.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.